… به وسیله این وصیت بر تو پیشدستی کردم و خصلتهایی را برایت برشمردم قبل از آنکه پاره ای خواهشهای نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگیهای دنیا تو را بفریبد… همانا که قلب جوان همچون سرزمین خالی و آماده کشت است،هر چنددر آن افکنندبپذیرد….
آری جوان در صدد شناخت خود و ایجاد شخصیت ثابت و مستقل است و سرزمین وجودش مستعد پذیرش هر گونه بذر و نهالی میباشد، توجه به این ویژگی مهم باید مورد نظر والدین و مربیان آموزشی قرار گیرد و نسبت به تربیت این قشر از جامعه تلاش لازم را بنمایند.همان طور که حضرت امیر(ع) در ادامه سخن خود میفرمایند:
فبادرتک بالادب قبل أن تقسوا قلبک و یشتغل لبک…؛پس به ادب آموختنت پرداختم، پیش از آنکه دلت سخت شود و خردت هوایی دیگر گیرد…
امام صادق(ع) فرمودهاند:
قلب الشاب أرق من قلب الشیخ 12؛قلب جوان رقیقتر از قلب پیر است.
جوانان دلی رقیق و تأثیر پذیر دارند و همواره تعالیم دین مبین اسلام بر این مبنا بوده است که باید جوانان را به سمت نیکیها و فضایل اخلاقی هدایت کرد.
رسول اکرم(ص) فرمودهاند:
اوصیکم بالشبّان خیراً فانّهم ارقّ افئدة…13؛شما را سفارش میکنم با جوانان به خوبی رفتار کنید چرا که آنان قلب لطیفتری دارند.
از سقراط حکیم پرسیدند چرا بیشتر با جوانان مجالست میکنی؟پاسخ داد:که شاخههای نازک و تر را میتوان راست کرد ولی چوبهای سخت که طراوت آن رفته باشد به استقامت نگراید.
طلب شخصیت و عزت شخص
جوانان در طلب شخصیت و کسب عزّت نفس میباشند،ومایلند هر چه زودتر شخصیتی ثابت و مستقل برای خود بسازند و موجبات رشد خود را فراهم نمایند و صلاحیتهای لازم را برای پذیرش در جامعه بدست آورند.
پیامبر گرامی اسلام در کلام گوهر بار خود این نکته را متذکر شده و میفرمایند:
الولد سید سبع سنین و عبد سبع سنین و وزیر سبع سنین… 14
در توضیح این روایت باید گفت:فرزند در هفت سال اول به سبب ناتوانی جسم و نارسایی فکر مورد عطوفت و ترحم والدین است و والدین از روی رحمت به خواستههای او عمل می کنند لذا کودک بر پدر و مادر آقائی می کند، و در هفت سال دوم به سبب اینکه به اندازهای نیرومند شده مانند گذشته مورد ترحّم نیست و به سبب اینکه تا اندازهای خوب و بد را میشناسد مورد مؤاخذه بوده و مسؤول واقع میشود و وظایف خود را در غالب دستور از پدر و مادر میگیرد.
هفت سال سوم که دوره بلوغ و جوانی است، دورهای است دارای ارزش والا؛و پیامبر اکرم(ص) با دادن نسبت وزارت به جوانان در حقیقت چندین نکته را موارد اهمیت قرار دادهاند.
اول اینکه نوجوان و جوان دارای ارزش هستند و باید مورد احترام و تکریم قرار گیرند.احترام قائل شدن برای آنها اولین قدم است در کمک به ایشان درکسب شخصیت و عزت نفس.
دوم اینکه به پدر و مادر تذکر میدهد که دوران نوجوانی از کودکی جداست و علاوه بر احترام قائل شدن باید به نوجوان مسؤولیت هم داده شود تا در ضمن اجرای آن به توانمندهای خود دست یابد و با کسب موفقیت، شخصیت خود را به اثبات و انسجام برساند،همانند یک وزیر در کشور کوچک خانواده.
وزیر از یک جهت به معنای کسی است که باز مسؤولیتی را بر دوش گرفته و از طرف دوم کسی است که مورد مشورت و همفکری قرار گرفته است.لذا نوجوان باید در خانواده مورد مشورت قرار گیرد تا به تبادل افکار خویش بپردازد و علاوه بر ابراز وجود، تواناییهای فکری خود را نیز محک بزند.
پدر و مادری که دستور رسول اکرم(ص) را عمل میکنند، عملاً ارزش معنوی جوان خویش را مورد توجه قرار دادهاند و خواهش تکریم را که ناشی از خواهش کسب شخصیت میباشد، در او به نحو شایسته ارضا کردهاند.
طلب شخصیت با کسب عزت نفس یعنی ارزشیابی انسان در مورد خودش که با مفهوم هویت در ارتباط است، ارتباط مستقیم دارد و ضعف و قوت خصوصیات شخصیتی هر فرد با میزان موفقیت وی در کسب عزت نفس در ارتباط است.
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
من کرمت علیه نفسه لم یهنها بالمعصیة؛15یعنی هرکس به شرف معنوی و کرامت و عزت نفس خود عقیده دارد، با پلیدی گناه خوارش نخواهد ساخت.
امام هادی(ع) فرمودهاند:
من هانت علیه نفسه فلاتأمن شرّه؛16یعنی هر کسی که خود را ضعیف و خوار میداند و در باطن احساس پستی و حقارت میکند از شرّ او ایمنی نداشته باش.
روایات فوق، اهمیت کسب عزت نفس در جوانی را متذکر شده و توجه به آن باید سرلوحه روشهای تربیتی والدین محترم قرار گیرد.
نظرات شما عزیزان: